لمپنهای رسانهای عصر دیجیتال؛آیینههای جیبی که حقیقت را بیرحمانه حراج می کنند
خبر حرفه ای/علیرضا رحیمی؛کارشناس ارشد علوم ارتباطات و فعال در عرصه رسانه و روابط عمومی با ارسال یادداشتی به خبر حرفه ای نوشت: امروز، در عصری که گوشیهای هوشمند نقش آیینههای جیبی مارشال...
خبر حرفه ای/علیرضا رحیمی؛کارشناس ارشد علوم ارتباطات و فعال در عرصه رسانه و روابط عمومی با ارسال یادداشتی به خبر حرفه ای نوشت:
امروز، در عصری که گوشیهای هوشمند نقش آیینههای جیبی مارشال مکلوهان، واضع “دهکدهٔ جهانی”، را بازی میکنند، لمپنهای رسانهای با مهارت در تخریب و فریب، و گذاشتن سنگقبر بر اخلاق رسانهای، حقیقت را همچون کالایی به حراج میگذارند. آیینههای ترکخوردهای که بهجای آگاهیرسانی، با هیاهوسالاری و لایکنگاری، وارونهنمایی خود را بر حقیقت تحمیل میکنند تا با فشار احساسی، بر عقل و منطق غلبه کنند.
بیش از پانصد سال از روزی که «یوهانس گوتنبرگ (۱۳۹۸ – ۱۴۶۸ م)» صنعت چاپ (1456 میلادی) را اختراع کرد، میگذرد. چاپ، اطلاع و آگاهی را از انحصار نخبگان و طبقات خاص خارج کرد و آن را به متن جامعه آورد. زمانی نگذشت که رسانههایی موسوم به زرد سر برآوردند؛ همانهایی که حقیقت را همچون طلا وزن میکردند و میفروختند.
چند قرن بعد، با اختراع رادیو و تلویزیون، مسیر اطلاعرسانی روزبهروز کوتاهتر و پرشتابتر شد و امروز، در عصر دیجیتال و با ظهور اینترنت و شبکههای مجازی، خبر تنها با لمس چند دکمه، به انبوهی از مخاطبان میرسد.
امروز، در میانِ گردوغبارِ دنیای مجازی، بخشی از آیینههای جیبی ترک برداشتهاند و رسالتِ اصلی خود را فراموش کردهاند. آنان با روایتپردازی ساختگی و تصویرسازی سفارشی، پرده بر حقیقت میکشند و اخلاقِ رسانهای را زیر پا میگذارند. بازیگرانِ این میدان تازه، نه روزنامهنگارند و نه کنشگر اجتماعی؛ لمپنهای رسانهایِ عصر دیجیتالاند، بینوایانی که از حاشیه به متن نفوذ کردهاند تا حقیقت را قربانیِ زیادهخواهی خود کنند.
لمپنِ رسانهای، نه فهمِ اجتماعی دارد، نه وجدانِ عمومی و نه شعورِ تحلیل. مأموریتش ضدِ آگاهی و شفافیت است و پیامش جز هیاهویی تهی و بیهویت، معنای دیگری ندارد.
لمپنِ رسانهای، نه اهلِ تحقیق است و نه اهلِ پرسش؛ فقط حمله میکند. برای او، «لایک» جایِ «ادراک»، «کلیک» جایِ «آگاهی»، و «تعدّد» جایِ «تعهّد» را گرفته است. با دوربینش، بهجایِ نگریستن، شکار میکند، و قلم و زبانش، بهجایِ تحلیل و تبیین، زخم میزند؛ تا همان قلمی که خداوند به آن سوگند یاد کرده است را بیحرمت سازد.
لمپنِ رسانهای، حتی وقتی از محرومیت مینویسد، در پیِ سکه و ترافیکِ لایک است؛ و آنگاه که از درد سخن میگوید، قصدِ همدردی ندارد. این جماعت چنان در خود و در خودنمایی غرق شدهاند که نمیدانند رسانهٔ بیاخلاق، بیاعتبار است و سلاحی علیهِ عقلِ جمعی است که مغزِ آگاهی را نشانه رفته است.
لمپنِ رسانهای، زبان و صدای مردم نیست؛ پژواکِ اتاقهای تاریکی است که مأموریتش را در پشتِ درهای بسته امضا میکند. در ایل نیز، هرچند بهندرت، روباهی پیدا میشود که برای فریفتنِ برههای نارس، لباسِ چوپان بر تن میکند، اما مردمِ دانای ایل، تفاوتِ میانِ زوزه و آوا را خوب میشناسند؛ همانگونه که، صدایِ دروغ را از صدایِ حقیقت جدا میسازند.
لمپنِ رسانهای همان تریبونی است که شأنِ تریبون را نمیداند و در افکارِ عمومی بیاعتبار است، زیرا حقیقتی را که در نگاه مردم دارای ارزش و اعتبار است، به پایِ تخریب، باجگیری و قدرتنمایی قربانی میکند. ممکن است خبرنگار یا مدیرِ رسانه در فضای مجازی باشد؛ اما کنشِ رسانهایاش بر پایهٔ غوغاپراکنی، هیاهوسالاری و لایکنگاری بنا شده است.
به تعبیر جامعهشناختی، او از «فرهنگِ لمپنی» به میدانِ رسانه کوچ کرده است؛ کنشگری بیاخلاق، آلوده و بیریشه که ابزارِ آگاهیرسانی را به سلاحی برای حمله یا دفاع، در برابر گرفتن امتیاز بدل کرده است؛ سلاحی که هیچ نسبتی با رسالت و مسئولیتِ رسانه ندارد. او با چماقِ «خبر و تخریب» در پیِ دیدهشدن است، غافل از آنکه ناظرِ بیانتها بر هر چیز آگاه و بینا است. شاید روزی، وجدانِ خفتهٔ لمپنهای رسانهای نیز بیدار شود، پیش از آنکه در گورِ فراموشی فرو روند.
پینوشت:
مارشال مکلوهان (۱۹۱۱ – ۱۹۸۰) در کتاب آیینههایجیبی، رسانهها را آیینه نیرومندی میداند که بازتابدهندهٔ ابعاد گوناگونِ زندگی و محیط پیرامون ما هستند؛ آیینههایی که هر لحظه با شتاب، پیامها را به انبوهی از مخاطبان میفرستند.
اصل یادداشت در منبع زیر موجود است:
https://eitaa.com/ilnews


بدون نظر! اولین نفر باشید